مرا ببخش که ساده بودن زیادم دلت را زد...
مرا ببخش اگر عشق ورزیدن زیادم چشمانت را بست...!!!
می روم تا آنان که توانا ترند...
تو را به پوچ بودنت برسانند...
مـرا از چه می ترسانی ؟!
از عشـق ؟!
به اندازه تمام غنچه های سبز نوروزی
به اندازه گرمی لاله های سرخ تابستونی
به اندازه تمام برگهای زرد درختان پائیزی
به اندازه سفیدی برفهای سرد زمستونی
سبز و سرخ ، زرد و سفید
به اندازه چهار فصل وجود زندگی
بی نهایت ، جاودانه ، همیشگی
دوستت دارم . . .
سلامتی اونایی که؛
براشون مهم نیست عشقشون قشنگترین
موجود دنیا باشه!
فقط می خوان کسی کنارشون باشه که
بشه باهاش قشنگترین
دنیا رو ساخت!
باید کسى را پیدا کنم
که دوستم داشته باشد!
آنقدر که یکى از این شب هاى لعنتى،
آغوشش را براى من و یک دنیا خستگیام بگشاید…
هیچ نگوید…
هیچ نپرسد…
فقط مرا در آغوش بگیرد…
بعد همانجا بمیرم…
تا نبینم روزهاى آینده را…
روزهایى که دروغ میگوید!!!
روزهایى که دیگر دوستم ندارد!!!
روزهایى که دیگر مرا در آغوش نمیگیرد!!!
روزهایى که عاشق دیگرى میشود